محل تبلیغات شما



تاريخچه ي تفاوت هاي فردي

 آگاهي از وجود تفاوت هاي فردي بين انسانها به اندازه ي خلقت انسان قدمت دارد. زيرا انسانهاي اوليه از متفاوت بودن يکديگر کاملا آگاه بودند. بدين صورت که وقتي به هم مي رسيدند بلافاصله زور و بازوي يکديگر را تخمين مي زدند. اگر تاريخ را ورق بزنيم در هيچ دوره اي نخواهيم ديد که انسانهاي جامعه ي خود را گروه بندي نکنند و براي هر گروه ويژگي هاي خاصي را قائل نشوند. بديهي است که اين نوع طبقه بندي ها نمي توانست دقيق باشد زيرا معيار عيني نداشت. به تدريج که اجتماعات بشري پيشرفت حاصل کرد چاره اي جز اين نبود که توانايي ها را به صورت علمي اندازه بگيرند و تفاوتهاي فردي را به دقت تعيين کنند و براي هر کاري فرد مناسبي بگمارند و اينجا بود که تعدادي از انسانها که در واقع نبوغ داشتند و متفاوت از ديگران بودند به پا خاستند و با تهيه ي ابزار و شيوه هاي دقيق، توانستند همنوعان خود را از جنبه هاي مختلف مورد آزمايش قرار دهند و تفاوت هاي آنها را آشکار سازند. در اين ميان افراد ديگري نيز پيدا شدند که با ارائه نظريات جديد، افکار مردم را درباره شيوه ي تعليم و تربيت انسانها به کلي تغيير دادند. مي توان گفت که درمورد اخير نقش ژان ژاک روسو» چشم گير بوده است. روسو» با ارائه نظريات جديد، افکار مردم را درباره ي شيوه تعليم و تربيت انسانها به کلي تغيير داد. در اثر افکار نو روسو»، آموزش و پرورش از حالت معلم محوري بيرون آمد و به صورت شاگرد محوري در آمد ؛ يعني آموزش و پرورش بر استعدادها و علائق هر کودک و هر سن تاکيد کرد.

بسل» ستاره شناس آلماني، پس از يک سري آزمايش نشان داد که هر کس معادله ي خاص خود را دارد و هيچ دو نفري نمي توانند به برآورد کاملا يکساني از مسئله برسند. چار داروين» صراحتا اعلام کرد که افراد يک نوع جاندار هستند که خصوصيات فردي متفاوت دارند مؤثرترين قدم براي توسعه روان شناسي تفاوت هاي فردي را فرانسيس گالتون» برداشت. او با مطالعه افراد مشهور و تلاش در اثبات اين که نبوع ارثي است، بر وجود تفاوت هاي فردي صحه گذاشت. زماني که او نبوغ را از طريق انحراف فرد از ميانگين گروه اندازه گرفت، کاري غير از اندازه گيري تفاوت هاي فردي انجام نداد. به اين ترتيب متفکران نام برده باارائه نظريات جديد خود در فکر و انديشه ي انسانها انقلاب به وجود آوردند.

تفاوت هاي فردي در آيات قرآن

 خداوند متعال در سوره ي مبارکه حجر آيه 21 مي فرمايد: و هيچ چيز نيست مگر آنکه خزانه هاي آن در نزد ماست و آن را نازل نمي کنيم مگر به اندازه و مشخصات معين».

اين آيه در رابطه با انسان، هم به تفاوت هاي نوعي و هم به تفاوت هاي فردي اشاره دارد، يعني هم به آنچه افراد بشري را از افراد ساير انواع (چون انواع حيوانات وگياهان) متمايز مي کند و هم به آنچه که خود افراد بشري را از هم متمايز مي سازد، تمايز ها و تفاوت هاي ميان آدميان، ناظر به وسع هاي مختلف آنان است (تفسيرالميزان ذيل آيه 21 حجر) و نيز قرآن در سوره نوج آيه 14 مي فرمايد: و خداوند شما را مرحله به مرحله آفريد» اين خلقت را مرحله به مرحله هم شامل تطورهاي نطفه در رحم و هم تطورات فرد پس از زاده شدن است و در سوره روم آيه 54، قرآن مي فرمايد: خدا آن کسي است که در اول از جسم ضعيف (نطفه) بيافريد. آنگاه پس از ضعف و ناتواني (کودکي) توانا کرد. باز از توانايي (قواي جواني) به ضعف و سستي پيري برگردانيد که او هرچه بخواهد خلق مي کند زيرا که خدا به همه ي امور عالم دانا و به هر چه خود خواهد (و مشيتش تعلق گيرد) توانا است » طبق اين آيه سه دوران عمده در زندگي آدمي وجود دارد، دوران ضعف نخست، دوره ي قوت، دوران ضعف نهايي و هر دوران مراحل مختلفي دارد.

تفاوتهاي فردي در شعر شاعران

 مولوي با بياني ساده و روان وجود تفاوت هاي فردي را طوري عنوان مي کند که براي خواننده کوچکترين شک و ترديدي باقي نمي گذارد، آنجا که مي گويد:

هر دو گر يک نام دارد در سخن

ليک فرق است اين حسن تا آن حسن

هر کسي را بهر کاري ساختند

ميل آن را در دلش انداختند

آن چنان که عاشقي بر سروري

عاشق است آن خواجه بر آهنگري

باباطاهر عريان مي گويد:

يکي درد و يکي درمان پسندد

يکي وصل و يکي هجران پسندد

دلا خوبان دل خونين پسندند

دلا خون شو که خوبان خون پسندند

متاع کفر و دين بي مشتري نيست

گروهي اين گروهي آن پسندند

در ساير سرزمين ها نيز وضع به همين منوال بوده است و بزرگان و مشاعير فراوان پيرامون تفاوت هاي فردي نظرات خود را ابراز داشته اند. بقراط، حکيم يوناني، معتقد بود که انسانها بر حسب اين که کدام يک از مزاج ها بر آن ها تسلط داشته باشد به گروه هاي سودايي، صفرايي، دموي و بلغمي تقسيم مي شوند. او براي هر يک از اين گروه ها صفات جسمي و رواني خاصي را قايل بود. افلاطون، فيلسوف يوناني در کتاب جمهوريت خود مردم را از لحاظ استعداد به سه گروه تقسيم مي کن.

 تفاوت هاي فردي در تعليم و تربيت

 مشاهده کودکان در نخستين روزهاي زندگي به ما نشان مي دهد که آنان از همان ابتداي زندگي با هم تفاوت هايي دارند، اين تفاوت در تمام جنبه هاي قابل مشاهده وجود دارد و هم زبان با رشد کودکان ظاهر و پايدارتر مي شود. تفاوت هايي در شکل ظاهر بدن، فعاليت، حساسيت و تحريک پذيري، شدت واکنش، دامنه توجه، نظم طبيعي، سازگاري با محيط، قدرت يادگيري و بسياري از اين تفاوت ها مي توانند در چگونگي رشد کودک تاثير بگذارند و تحت تاثير محيط نيز قرار بگيرند.

دانستن اين نکته که در ميان دانش آموزان مدارس تفاوت هاي، فردي وجود دارد به معلمان و والدين و ساير افرادي که با کودکان ارتباط دارند کمک خواهد نمود تا در مواجهه با خصوصيات و يا اختلالات رشد و شيوه برخورد با دانش آموزان و انتخاب روش تدريس مناسب، به طور عملي تر و عيني تر برخورد نمايند و از اين طريق در تثبيت بيشتر يا تعديل اين گونه رفتارها مؤثر باشند، در اين رابطه مي توان نکات زير را خاطر نشان ساخت:

- از همه ي کودکاني که در سن مشابهي قرار دارند نبايد انتظار داشت که به يک شيوه معيني رفتار کنند. مثلا از يک کودک باهوش طبيعي و هنجاري که از يک محيط فرهنگي محروم مي آيد نبايد انتظار داشت که همانند يک کودکي که با همان توانايي هوشي داراي والديني است که در سطوح بالايي از تعليم و تربيت قرار دارند و فرزند خود را در آموزش هايش مورد حمايت و تشويق قرار مي دهند از قدرت هاي تحصيلي يکساني برخوردار باشد و يا در آموزش از يک ميزان يادگيري برخوردار باشد. در تربيت کودکان هم از روش هاي مشابه نمي توان استفاده کرد. ممکن است روشي براي يک کودک مناسب باشد و ما را با موفقيت روبرو سازد ولي براي ديگري نامناسب باشد و ما را با شکست روبرو سازد. به طور مثال، ممکن است کودکي به روش کنترل قدرتمندانه از طرف اولياء و مربيان پاسخ مساعدي بدهد زيرا اين روش به او احساس امنيت مي دهد، ولي کودک ديگري ممکن است در مقابل همين روش از خود مخالفت، رنجش و خشم نشان دهد. با يک کودک ممکن است در رقابت با ساير کودکان واکنش مناسبي از خود نشان دهد در حالي که کودک ديگري ممکن است در رقابت با ديگران دچار تنش گردد و رفتار عصبي از خود نشان دهد. تفاوت هاي فردي، براي هر فردي اعتبار و مسئوليت ويژه اي به همراه دارد و او را به صورت يک وجود مستقل مطرح مي سازد و اين ويژگي هاي مستقل افراد است که مردم را به يکديگر علاقمند مي سازد. به عنوان مثال کودکي که تفکرات و رفتارش از خود ابداع و خلاقيتي را نشان مي دهد، در گروه همسالان خود به طور فعال تري شرکت خواهد کرد تا کودکي که در او هيچ گونه ابداعي و خلاقيتي وجود ندارد و درست همانند همسالان خود فکر مي کند، صحبت مي کند و يا عملي را انجام مي دهد.

- هيچ موقع کودکان را نبايد با هم مقايسه کرد. آنها داراي استعدادهاي متفاوتي هستند. مقايسه کردن، موفقيت ديگران را به رخ فرزند خود کشيدن، انتظارات غيرواقع بينانه از او داشتن و تفاوت هاي فردي را ناديده گرفتن، خطاهاي تربيتي مهمي هستند.

مقايسه زماني مي تواند درست باشد که در نفر از هر جهت در شرايط مساوي باشند، تنها در اين صورت است که مي توان انتظار يکسان از آن دو داشت. اگر کودکي را در يک زمينه استعداد کمتري دارد نبايد او را به اين دليل سرزنش کرد بلکه بايد به او کمک کرد تا در آن زمينه تا حد ممکن ضعف هاي خود را جبران کند ولي هرگز انتظار نداشت که او در آن زمينه مانند فردي که استعداد بيشتري دارد پيشرفت کند. انسانها معمولا از لحاظ استعدادهاي گوناگون يکسان نيستند، برخي از نظر هوشي ضعيف و برخي ديگر قوي هستند و بر اين اساس موفقيت تحصيلي آنها يکسان نيست و نمي توان انتظار يکسان از آنها داشت. بنابراين معلمان و مربيان و همينطور والدين بايد سعي کنند استعدادهاي کودکان و نوجوانان را به درستي شناسايي کنند و آنها را در زمينه هايي که آمادگي و استعداد هاي خود را در آن زمينه ها شکوفا سازند. معلمان بايد نسبت به اختلالات فردي يادگيرندگان با احترام برخورد کنند و در يادگيري مطالب درسي هرگز دانش آموزان را به رقابت وادار نکنند و از يکسان بار آمدن آنها بپرهيزند. اگر معلمان به تفاوت هاي فردي فراگيرندگان توجه کنند، تقريبا مي توان مطمئن شد که در هر کلاس، همه ي آنان به اهداف و استاندارد هاي ملي آموزشي دست مي يابند.

بيان يک موضوع و تدريس يک کتاب خاص در يک کلاس، هرگز به معناي آن نيست که همه ي دانش آموزان به صورت کاملا يکسان درک نموده و از آن بهره مي جويند. بعضي از دانش آموزان زودتر مي فهمند و بعضي نياز به زمان و توضيح بيشتري دارند. در واقع معلمي که با اصل تفاوت هاي فردي آشناست، از همه شاگردانش در فهم و درک موضوعات و ارائه پاسخ ها انتظار يکسان ندارد. توجه به تفاوت هاي فردي، مربي را از قضاوت هاي عجولانه و ناروا در مورد رفتارهاي دانش آموزان به دور داشته ودر پي بردن به علت واقعي بسياري از رفتارهاي ظاهرا نامطلوب ايشان نظير سئوالات مکرر، شيطنت ها، گوشه گيري ها، پرخاشگري ها، تجديد شدن ها و مردود شدن ها و به اصطلاح تنبلي ها، کمک مي کند.

مسئله تفاوت هاي فردي براي معلم از دو نظر اهميت دارد ؛ تفاوت هاي بروني سر و کار داريم اما زماني که مقايسه اي در کار نيست و ما قصد ارزيابي ويژگي هاي دانش آموزان را در مقايسه با ديگران نداشته و صرفا به بررسي وضعيت فردي او مي پردازيم، مسئله تفاوت هاي دروني يا درون فردي مطرح مي گردد.

نتيجه گيري

 وجود تفاوتهاي فردي در بين دانش آموزان امري بديهي و غيرقابل انکار است و يادگيرندگان مختلف باسرعت هاي متفاوت مي آموزند. روش آموزش معلم بايد به گونه اي طرح ريزي شود که دانش آموزان بتوانند با سرعت متفاوت با توانايي هاي خود پيش بروند. بعضي از يادگيرندگان نياز به توجه و کمک بيشتري از سوي معلم دارند و لازم است تکاليف و تمرين هاي بيشتري انجام دهند تا به هدف هاي آموزشي درس مسلط گردند، در حالي که برخي از آنها با اندک راهنمايي مي توانند راه خود را بيابند و سريعا به مقصد برسند. معلم بايد در اجراي روش هاي آموزشي خود تفاوتهاي فردي دانش آموزان را در توانايي و سرعت يادگيري در نظر گيرد و فنون آموزشي متناسب با آنها را در مورد استفاده قرار دهد. بنابراين وجود تفاوت هاي فردي در دانش آموزان ايجاب مي کند که در مورد هر کس از روشي مناسب با روحيه او استفاده مي کنيم و اگر روشي درباره فرد يا افرادي کارساز بوده آن را به همه يا خصوصياتي متفاوت تعميم ندهيم و از برخورد هاي کليشه اي در تعليم و تربيت پرهيز نماييم.

منابع:

1- قرآن مجيد

2- باقري، خسرو (1385 ) نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، تهران، انتشارات مدرسه، چاپ چهارم

3- رضايي، عليرضا (1371) تفاوت هاي فردي و گروه بندي دانش آموزان.

4- سادات، محمد علي (1384) رفتار والدين با فرزندان، تهران، انتشارات سمت، چاپ هشتم.

5- سيف، سوسن. (و ديگران) (1377) روان شناسي رشد (1) تهران، انتشارات سمت، چاپ هشتم

6- سيف، علي اکبر ( 1375) روان شناسي پرورشي (روانشناسي يادگيري و آموزش ) تهران، انتشارات آگاه، چاپ شانزدهم

7-کرمي نوري، رضا مرادي، عليرضا (1370) روانشناسي تربيتي، دفتر برنامه و تاليف کتب درسي

8-گنجي، حمزه (1371) روان شناسي تفاوتهاي فردي، تهران، انتشارات بعثت چاپ سوم

منبع: ماهنامه اطلاعات علمي شماره 364


در سال‏های اخیر فعال کرد فراگیران در امر یادگیری مورد تأکید نظام آموزشی قرار گرفته است.هدف از فعال کردن فراگیران، پرورش خلاقیت آنان می‏باشد.

خلاقیت قابل پرورش و رشد است و این امر مستم به کارگیری اصول و روش‏های خاصی است.در این ارتباط روش کار معلم و انتظارات نظام آموزشی از فراگیران باید تغییر یابد.یکی از تغییرات روش تدریس، آموختن مهارت حل مسئله است.طرح مسئله و سؤالات انشایی می‏تواند به فراگیران کمک کند تا ذهن خلاق داشته باشند.در این مقاله راه‏های پرورش خلاقیت در شاگردان با بهره‏گیری از روش حل مسئله و طرح سؤالات انشایی مطرح می‏شود.

خلاقیت یک فعالیت فکری و ذهنی است که به عنوان یک نیاز عالی بشری همواره برای انسان در طول زندگی و در تمامی ابعاد مطرح بوده است.خلاقیت تعاریف متفاوت دارد.

یکی از تعاریف این‏گونه بیان می‏کند که خلاقیت، حل یک مشکل یا سلسله‏ای از مسائل کوچک و بزرگ است.تعریف دیگر چنین است که:خلاقیت، تحولات دامنه‏دار و جهت‏دار در فکر واندیشه انسان‏هاست، به طوری که فرد توانایی ترکیب عوامل قبلی به طرق جدید را به دست می‏آورد.

خلاقیت و پرورش آن اهمیت بسیاری در امر آموزش دارد.معلم در هر مرحله از آموزش می‏تواند با بهره‏گیری از طرح مسائل و مباحث برای فراگیران و راهنمایی آنان به پاسخ، خلاقیت را در آنان پرورش دهد.یکی از روش‏های پرورش خلاقیت، تدریس مهارت‏های حل مسئله می‏باشد.

در این شیوه تدریس، معلم باید مطالب درسی را به صورت مسئله برای شاگردان طرح کند.در این ارتباط، معلم می‏بایست یک یا چند مسئله را برای شاگردان طرح کند یا خود آنان را به طرح مسائل تشویق نماید و بعد شاگردان را به حل مسائل راهنمایی کند.در این صورت مطالعه و بررسی حقایق علمی به عنوان وسیله‏ای برای حل مسائل ارزش خواهد داشت.

در این شیوه، معلمان می‏بایست به ابراز افکار و عقاید شاگردان خود اهمیت بدهند و برای آنان فرصت کافی ایجاد نمایند تا بتوانند افکار و عقاید علمی خود را بیا کنند.

بهره‏گیری از روش‏های گوناگون نکته دیگری است که معلمان باید به آن توجه کنند. معلم باید در جریان تدریس و فعالیت‏های آموزشی و پرورشی، روش‏های متنوع را به کار برد.در اجرای روش حل مسئله، روش تهیه طرح یا پروژه، روش بحث علمی، و روش‏های گروهی و جمعی کوچک و بزرگ باید به تناسب موضوع و موقعیت درسی مورد استفاده قرار گیرد.در اجرای این روش‏ها هر یک از شاگردان مطابق ذوق و استعداد خود بخشی از کارها را به عهده می‏گیرد و فرصت کافی برای پرورش استعدادهای خویشتن را به دست می‏آورد.

در جریان این نوع تدریس، یادگیری شاگرد باید فعال باشد.معلم در چنین شرایطی مانند یک راهنما در معرفی منابع مختلف، طرح مسائل، بررسی و آزمایش افکار و نظریات به شاگردان کمک می‏کند.فعالیت شاگرد سبب پرورش استعدادها و قدرت ابتکار و تفکر خلاق در او می‏شود.

در این شیوه تدریس معلمان باید به اختلاف فردی شاگردان توجه داشته باشند.تصور درک یکسان شاگردان سبب محدود کردن رشد فکری آنان می‏شود.توجه یکسان به سطح علمی شاگردان سبب می‏شود تا شاگردان از روند تدریس و ارزشیابی رضایت نداشته باشند.بنابراین معلم باید موجبات ترقی و پیشرفت شاگردان را فراهم نماید.

از دیگر راه‏های پرورش خلاقیت، طرح سؤال به شکل پاسخ نگاری یا انشایی برای ارزشیابی است که سبب یادآوری اطلاعات، سازمان دادن آن‏ها و نوشتن منظم و سیستماتیک توسط فراگیران می شود.این نوع ارزشیابی سبب می‏شود تا عادت مطالعه و مهارت نگارش در فراگیران افزایش یابد.طرح مسئله و مشکل و سؤالات انشایی و نیز تصحیح این‏گونه سؤالات نیاز به رعایت اصولی دارد که معلمان می‏بایست به آن توجه کافی و لازم داشته باشند.

اگر قرار بر این باشد که دانش‏آموزان دارای تفکر خلاق باشد، می‏بایست تغییرات کلی و بنیادی در نظام آموزش و پرورش ایجاد شود. تغییراتی مانند حذف بعضی از فصول کتب یا جانشین کردن بعضی از کتاب‏ها به جای کتاب‏های دیگر نمی‏تواند سبب پرورش خلاقیت شود.برخی از پیش نهادها در این زمینه از این قرار می‏باشد:

1-در این زمینه برنامه‏های آموزش و پرورش باید از حالت متداول کنونی، یعنی حفظ کردن و یادگیری مطالب از پیش تعیین شده، خارج شود و در جهت تفکر خلاق حرکت کند. این امر از طریق شرکت دادن دانش‏آموز در ارائه راه‏حل‏های خلاق و نو درباره مسائل و مطالب آموزشی مطرح شده در کلاس درس، امکان‏پذیر است.

آموزش خلاقیت، بهره‏گیری فعالانه از نیروی ابتکار و استعدادهای فکری دانش‏آموزان در امر یادگیری است.دانش‏آموز باید از حالتشنوند:وغیر فعالبه حالت گویندهوفعالتبدیل شود.در روند شرکت فعالانه دانش‏آموز، خلاقیت رشد می‏کند.

2-نکته مهم دیگر که سبب موفقیت دانش‏آموزان در امر آموزش خلاقیت می‏شود، مسئله آزادی عمل نسبی در انتخاب کتاب‏های درسی است.معلم باید بتواند از کتاب‏های گوناگون همراه با کتاب‏های اصلی و از قبل تعیین شده در کلاس بهره بگیرد.از دانش‏آموزان بخواهد که در کلاس گزارش دهند و جلسه بحث و گفت‏وگوی علمی برای دانش‏آموزان ترتیب دهد.در این‏باره، به کارگیری وسایل سمعی و بصری، مانند فیلم، اسلاید، ویدئو، و ظبطصوت نیز بسیار سودمند است و آموزش خلاقیت را تسریع می‏کند.

3-نحوه ارزشیابی فراگیران به شیوه‏های متفاوت با بهره‏گیری از سؤالات انشایی در سطوح بالای یادگیری، ترکیب و ارزشیابی، انجام شود.برای رسیدن به اهداف فوق، دست اندرکاران امر آموزش و پرورش، یعنی آموزگاران، دبیران، مدیران و نویسندگان کتاب‏های درسی می‏بایست از دوره‏های بازآموزی در این ارتباط استفاده کنند تا هر چه سریع‏تر به اهداف مورد نظر دست یابند.با انجام اقدامات فوق می‏توان کلاس را به جای معلم محوریبه صورت فراگیر محوری اداره کرد.در کلاس:فراگیر محورمعلم نقش یاری دهنده و راهنما را دارد و راه‏های یادگیری را به دانش‏آموزان می‏آموزد تا آن‏ها، با استفاده از نیروی خلاقیت و ابتکار خود، مسیر و روش یادگیری را جست‏وجو کنند.به این ترتیب، دانش‏آموز، محور اصلی توجه به کلاس می‏شود.

در انتها می‏توان گفت که خلاقیت از اصول مهم یادگیری است که توجه به آن اهمیت بسیاری دارد.خلاقیت را می‏توان با روش‏های خاصی پرورش داد.از روش‏های مهم و با اهمیت می‏توان آموزش مهارت حل مسئله را مطرح کرد.هم‏چنین طرح سؤالات انشایی راه دیگری برای پرورش خلاقیت شاگردان است که باید مورد تعمق معلمان قرار گیرد.

منابع:

-آقایی فیشانی، تیمور:خلاقیت و نوآوری در انسان‏ها و سازمان‏ها، انتشارات ترمه، 1377.

-رحال‏زاده، رضا:روش‏شناسی تدریس مطالعه‏ای درباره طراحی آموزشی، چاپ اول، انتشارات ترمه، 1377.

-لوول، سوئز:اندازه‏گیری و ارزشیابی در آموزش و پرورش، ترجمه و تألیف حمزه گنجی، مؤسسه انتشارات بعثت، 1377.


مقدمه:

تدوين سند ملي آموزش و پرورش ايران فرصت مناسبي است که دانش روانشناسي، خاصه روانشناسي تربيتي که در ارتباط بنيادي و همه‌ جانبه با آموزش و پرورش است، به عنوان يکي از پشتوانه‌هاي اساسي تعليم و تربيت کودکان و نوجوانان و جوانان ايران، نقش مؤثر خود را ايفا كند.

در عين حال، توجه به اين نکته ضرورت دارد که دانش روانشناسي و روانشناسي تربيتي در عصر حاضر از گستردگي عظيمي برخوردار است و آثار علمي و پژوهش‌هاي آن دربرگيرنده‌ي مجموعه‌اي از صدها هزار کتاب و ميليون‌ها رساله و مقاله‌ي علمي است و غيرممکن است که چنين مجموعه‌ي وسيعي را بتوان در يک نوشته يا يک گزارش فشرده خلاصه کرد. بنابراين ناچاريم که از ميان چنان مجموعه‌ي عظيمي به ارائه‌ي اهم عنوان‌هاي موضوع در چارچوب نظري و علمي مورد قبول خود بپردازيم و به توضيح مختصري اکتفا کنيم.

در آغاز، و پيش از آن که به ارائه‌ي مباحث اساسي روانشناسي تربيتي و اصول و يافته‌هاي آن‌ها براي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش پرداخته شود، لازم است به معنا و مفهوم روانشناسي اشاره گردد.

روانشناسي را به عنوان "علم مطالعه‌ي رفتار آدمي" تعريف مي‌کنند. در اين تعريف، هر سه مفهوم "علم"، "مطالعه"، و "رفتار" معاني خاص خود را دارند:

وقتي از علم صحبت مي‌کنيم منظورمان دانش نظام‌ يافته در هر دو معناي تحصّلي و خردمندانة آن (يعني در هر دو معناي عيني و عمقي) است. منظور از مطالعه در اين تعريف، تحقيق علمي در معناي همه جانبه و در هر دو معناي کمّي و کيفي و ترکيبيِ آن است. در موضوع رفتار نيز منظور ما همه‌ي رفتارهاي آشکار و پنهان و محسوس و نامحسوس و خودآگاه و ناخودآگاه و ساير فرآيندهاي روانشناختي آدمي است.

روانشناسي هم در معناي فلسفي، و هم در معناي علمي آن تعاريف خاص خود را پيدا مي‌کند. آن‌چه به عنوان پشتوانه‌ي علمي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش مورد تأکيد است همان معناي علمي، در هر دو مفهوم تحصّلي و خردمندانة آن است.

روانشناسي، که در معناي جديد آن به معناي دانش نظام‌ يافته‌ي حاصل از مشاهدات و اندازه‌گيري و سنجش واقعه‌هاي رواني به حساب مي‌آيد، وقتي که در متن تفکر مفهومي و حکمت و خرد قرار گيرد، راهنماي ارزشمندي در تدريس و تربيت خواهد بود.

مشاهدات و مطالعات روانشناسي در نظريه‌هاي روانشناسي تلخيص مي‌شوند. اين نظريه‌ها و اصول و قوانين آن‌ها، هم معرفت ما را از روانشناسي آدمي نشان مي‌دهند و هم مي‌توان با کمک آن‌ها به پيش‌بيني و کنترل پديده‌هاي رواني پرداخت. به اين ترتيب روانشناسي دانشي است که هم جنبه‌ي بنيادي و هم جنبه‌ي کاربردي دارد.

هر چند نظريه‌هاي بنيادي در روانشناسي بايد به دقت و در تماميت خود مبناي فهم ما از رفتار آدمي قرار گيرد؛ اما در زمان کنوني، جنبه‌هاي کاربردي دانش روانشناسي نيز حائز اهميت اساسي است. کاربرد اصول و قوانين روانشناسي در حل مسائل آدمي مهارت و هنري است که نيازمند برخورداري از دانش‌هاي ديگر در حوزه‌هاي علوم انساني و علوم زيستي و بهره‌مندي از ديدگاه‌ها و نگرش‌هاي محکم در مورد حيات آدمي است.

مشاهدات، مطالعات و تجارب روانشناسي ضرورتي انکارناپذير براي فهم و حل مسائل تعليم و تربيت نيز هست؛ اما آن گونه از روانشناسي که بدون توجه به حکمت، فلسفه، فرهنگ، تاريخ و جامعه‌شناسي زندگي مردم کشور ما در پي کاربرد نظريه‌ها، اصول و قوانين روانشناسي براي حل مسائل تعليم و تربيتي آنان باشد، توفيق کافي نخواهد داشت. به بيان ديگر، دانش عام و جهاني روانشناسي در کنار دانش خاص و بومي اين علم است که مي‌تواند کمکي جدي براي شناخت و حل مسائل تعليم و تربيت در ايران باشد و دانشي ثمربخش براي آموزش و پرورش به حساب آيد.

توجه به تماميت رفتار و فرايندهاي روانشناختي حائز اهميت اساسي در روانشناسي است. مفهوم "رفتار" در تعريف روانشناسي، حاکي از هر واقعه‌ي روانشناختي است که در آدمي بروز مي‌کند. برخي از اين واقعه‌ها قابل اندازه‌گيري مستقيم، بسياري موضوع اندازه‌گيري‌هاي غيرمستقيم، و برخي ديگر هنوز ناشناخته هستند.

رفتار آدمي را نبايد صرفاٌ به واقعه‌هايي محدود کرد که قابل اندازه‌گيري کمّي است. مثلاً ذهن آدمي و فرآيندهاي شناختي، عاطفي، احساسات دروني، انگيزه‌ها، باورها و ارزش‌هاي فرد نيز در شمار "رفتار" او به حساب مي‌آيند و ما با مشاهده‌ي دقيق تجليات اين رفتارها و مطالعه‌ي فرآيندهاي دروني روا‌نشناختي مي‌توانيم تصوير جامع‌تري از روانشناسي افراد ارائه نماييم.

هم‌چنين، روانشناسي تنها دانشي نيست که رفتار آدمي را مطالعه مي‌کند. علوم ديگر چون انسان‌شناسي، جامعه‌شناسي، علوم تربيتي، اقتصاد، سياست، حقوق، و تاريخ نيز به مطالعه‌ي رفتار آدمي مي‌پردازند و همراه با روانشناسي، علوم انساني را تشکيل مي‌دهند. اما روانشناسي، خاصه شعبه‌اي از اين علم يعني روانشناسي تربيتي است که مي‌تواند بيش از همه در خدمت تعليم و تربيت قرار گيرد.

ويژگي کنوني روانشناسي عبارت از چشم‌اندازهاي مختلف يا ديدگاه‌ها در مورد اين موضوع است که چه چيز در فهم زندگي رواني و رفتار مهم است. روانشناسان مطالعة رفتار را از ديدگاه‌هاي متفاوتي مورد توجه قرار مي‌دهند.

از قرن گذشته تاکنون، ديدگاه‌هاي روانشناسان در مکتبهاي روانشناسي تجلي يافته‌اند. از اين ميان مي‌توان ديدگاههاي رفتاري، زيستي، شناختي، اجتماعي، رشدي، انساني، و روان‌تحليل‌گري را نام برد که در حال حاضر وجود دارند.

روانشناسي داراي گرايش‌هاي مختلفي است و روانشناسان نيز در ده‌ها حوزة متنوع اين علم کار مي‌کنند. روانشناسي تجربي و فيزيولوژيک، روانشناسي رشد، روانشناسي تربيتي و روانشناسي مدرسه، روانشناسي باليني، روانشناسي مشاوره‌اي، روانشناسي اجتماعي، و روانشناسي صنعتي و سازماني، از جمله گرايش‌هاي گوناگون روانشناسي است.

دو حوزه‌ي تخصصي از دانش روانشناسي، که در واقع شعبه‌هايي از دانش روانشناسي تربيتي هستند، جايگاه مهمتري در تعليم و تربيت دارند که يکي روانشناسي رشد، و دومي سنجش رواني - تربيتي است.

روانشناسان رشد سعي مي‌کنند تا رفتارهاي پيچيده را به وسيله‌ي مطالعه‌ي چگونگي آغاز و نظم و ترتيب رشد اين رفتارها را که در طول دوره‌ي زندگي تغيير و تحول و توسعه مي‌يابند، بفهمند و درک کنند. از آن‌جا که رفتار آدمي در طول سال‌هاي کودکي و نوجواني به سرعت رشد و توسعه مي‌يابد، روانشناسي کودکان و نوجوانان قسمت بزرگي از روانشناسي رشد را در بر مي‌گيرد. در عين حال، روانشناسان رشد آن دسته از تغييرات رفتاري را هم که پس از نوجواني رخ مي‌دهد مورد توجه قرار مي‌دهند.

از سوي ديگر، دانش سنجش رواني - تربيتي در پي آن است که چگونه مي‌توان اندازه‌گيري، آزمون، سنجش و ارزشيابي را در خدمت كار موفقيت‌آميز تدريس و تربيت قرار داد. در اين ميان، مسألة اساسي آن است که وحدت سنجش و آموزش و تربيت را به عنوان هسته‌ي مرکزي سنجش رواني - تربيتي در نظر بگيريم.

ساير رشته‌هاي روانشناسي تربيتي، مثلاً روانشناسي يادگيري و روانشناسي شاگردان استثنايي و روانشناسي مدرسه نيز، جايگاه مهمي در تدريس و تربيت دارند. روانشناساني که به مطالعه‌ي چگونگي تدريس و تربيت مي‌پردازند و مشکلات آموزشي و تربيتي شاگردان را تشخيص مي‌دهند و سعي مي‌کنند آن‌ها را اصلاح کنند به عنوان روانشناسان تربيتي و روانشناسان مدرسه شناخته مي‌شوند. روانشناسان تربيتي اغلب اوقات درگير بالابردن کيفيت يادگيري و بهبود وضعيت تربيتي دانش‌آموزان مدارس با استفاده از دانش روانشناسي در مورد يادگيري و انگيزش و شخصيت آنان هستند.

روانشناسي تربيتي، علم مطالعه‌ي روانشناسانه‌ي مسائل تدريس و تربيت و يک دانش محوري و چندرشته‌اي در روانشناسي و تعليم و تربيت آدمي است که غالباً به عنوان بخشي از دانش روانشناسي، و گاهي به صورت يکي از حوزه‌هاي علوم تربيتي، به حساب آمده است.

اين حوزه از علوم انساني، اساس تدريس و تربيت است و اگر در کشور ما و متناسب با فرهنگ ايراني ما بر چهار رکن اساسي، يعني بر محکمات وحياني، فرهنگ ايراني، خردمندي، و يافته‌هاي دانش عيني در اين رشته، استوار گردد، دانشي رهايي‌بخش براي تعليم و تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان کشور است.

آن نوع از دانش روانشناسي تربيتي که با فرهنگ اسلامي، ملي و با وضع و حال مخاطبان تعليم و تربيت در ايران و با مقتضيات زندگي در جهان کنوني هماهنگ شود، قادر به ايفاي نقش مطلوب خود خواهد بود. در اين معنا، روانشناسي تربيتي بايد در خدمت تعليم و تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان براي دستيابي آنان به حيات پاکيزه‌ي انساني، مهارت‌هاي زندگي در جهان کنوني، و فراگيري دانش‌هاي عمومي و علوم و فنون تخصصي قرار گيرد.

در نيم قرن اخير که روانشناسي تربيتي در شکل جديد آن در جامعه‌ي علمي ايران جايي براي خود باز کرده است، متأسفانه از نظر مباني، اهداف و محتوا و تناسب، غالباً گرفتار درک و دريافت‌ها و رويکردهاي رفتارگرايانه و تقليدي و محدودنگر بوده و نتوانسته است در جايگاه رفيع خود در تعليم و تربيت ايران استقرار يابد.

براي حل اين مشکل، لازم است که:

اولا،ً بنيان‌ها، اهداف و محتواي دانش روانشناسي تربيتي بر محکمات وحياني و حکمت، خرد و دانش عيني استوار شود.

دوم آن‌که، اهم پژوهش‌هاي علمي جهاني در حوزه‌هاي گوناگون اين دانش مورد استفاده قرار گيرد و با پژوهش‌هاي ملي و محلي در مسائل تدريس و تربيت، بومي‌سازي شود.

سوم آن‌که، آموزش و پرورش و مدارس و کلاس‌هاي درسي در برنامه‌ها و عملکردهاي خود در تدريس و تربيت رويکردهاي پويا و عميق و همه‌جانبه‌ي علمي در روانشناسي تربيتي را به‌ کار گيرند.

در گزارش تفصيلي که همراه با اين سند فشرده در مورد "مفاهيم و اصول و يافته‌هاي دانش روانشناسي تربيتي به عنوان يکي از پشتوانه‌هاي علمي طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش" به کميته‌ي مطالعات نظري طرح تدوين سند ارائه کرده‌ايم؛ پنج موضوع اساسي مورد بررسي قرار گرفته است كه عبارتند از:

1- دانش روانشناسي تربيتي، مباني و اصول، و الگوي تدريس و تربيت

2- شناخت شاگردان براي تدريس و تربيت

3- روانشناسي يادگيري براي تدريس و تربيت

4- اصول و روش‌هاي تدريس و ادارهي کلاس

5- سنجش و ارزشيابي در تدريس و تربيت

بخش اول:

دانش روانشناسي تربيتي، مباني و اصول، و الگوي تدريس و تربيت

در اين بخش نه موضوع زير حائز اهميت اساسي است.

1-1- جايگاه دانش روانشناسي تربيتي

1-2- روانشناسي تربيتي: هنر و فن و علم و حکمت

1-3- ترکيب ثمربخش تدريس و تربيت

1-4- اهميت نظريه در روانشناسي تربيتي

1-5- اهميت پژوهش براي تدريس و تربيت

1-6- مفاهيم در روانشناسي تربيتي

1-7- اصول در روانشناسي تربيتي

1-8- کاربرد روانشناسي تربيتي و الگوي تدريس و تربيت

(تصوير الگوي فرآيند تدريس و تربيت پيوست به انتهاي پيام)

1-9- وظايف و هدف‌ها در تدريس و تربيت

بخش دوم:

شناخت شاگردان براي تدريس و تربيت

در اين بخش به يازده موضوع اساسي در شناخت شاگردان اشاره شده است.

2-1- اصول رشد در دوره‌هاي خردسالي و كودكي و نوجواني

2-2- شناخت وضعيت زيستي و تحولات جسمي و حسي و حركتي و ادراكي دانش‌آموزان

2-3- شناخت رشد زباني و ارتباطي خردسالان و كودكان و نوجوانان

2-4- شناخت وضعيت هوشي دانش‌آموزان

2-5- شناخت و سنجش رشد اجتماعي و اخلاقي دانش‌آموزان

(تصوير الگوي نظري شکل‌گيري رشد اخلاقي پيوست به انتهاي پيام)

2-6- شناخت وضعيت عاطفي و انگيزشي دانش‌آموزان

2-7- شناخت شكل‌گيري "خود" در كودكان و شناخت هويت نوجوانان

2-8- شناخت تفاوت‌هاي جنسيتي و ايفاي نقش جنسيتي دانش‌آموزان

2-9- شناخت وضعيت و نيازهاي آموزشي و پرورشي دانش‌آموزان استثنايي

2-10- شناخت وضعيت كودكان و نوجواناني كه دچار مشكلات روانشناختي و ناسازگاري اجتماعي هستند

2-11- شناخت وضعيت دانش‌آموزان متعلق به قوميت‌ها و زبان‌ها و فرهنگ‌هاي گوناگون كشور

بخش سوم:

روانشناسي يادگيري براي تدريس و تربيت

در اين بخش شش موضوع زير مورد بررسي است.

3-1- معناي يادگيري چيست

3-2- نظريه‌هاي يادگيري و کاربرد آن‌ها در تدريس و تربيت

3-3- سبک‌هاي شناختي و سبک‌هاي يادگيري

3-4- يادگيري مفهوم

3-5- يادگيري فراشناختي

3-6- سازنده‌گرايي و فرايند ساختار دادن به دانش

بخش چهارم:

اصول و روش‌هاي تدريس و اداره‌ي کلاس

بخش چهارم دربرگيرنده‌ي ده موضوع زير است:

4-1- معلم

4-2- اداره کلاس درس

4-3- چيدمان کلاس درس

4-4- روش‌هاي تدريس

4-5- تدريس مستقيم

4-6- انتقال يادگيري از کلاس درس به زندگي واقعي

4-7- تکليف کلاسي و تکليف منزل

4-8- اصول شاگرد - محوري

4-9- ايجاد و نگهداري محيط ثمربخش يادگيري و تربيت

4-10- برخورد با رفتارهاي نادرست شاگردان

بخش پنجم:

سنجش و ارزشيابي در تدريس و تربيت

در اين بخش شش موضوع زير مورد بحث قرار گرفته است:

5-1- آزمون و سنجش در تدريس و تربيت

5-2- اجراي استاندارد، روايي، پايايي، و فقدان سوگيري در آزمون‌ها

5-3- آزمون‌هاي استاندارد و آزمون‌هاي معلم‌ساخته

5-4- جهت‌گيري‌هاي جديد در سنجش و ارزشيابي تدريس و تربيت

5-5- ضرورت به کارگيري سنجش اصيل در آموزش عمومي

 

 

منبع:

مقاله بررسی روشهای آموزشی نوین درنظام آموزشی ایران

سال انتشار: ۱۳۹۰

زبان مقاله: فارسی

نام نویسندگان مقاله: لیلا شاکری - سمیه زارع - میرمحمد سیدعباس زاده


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها